Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «خبرگزاری صدا و سیما»
2024-05-02@13:41:48 GMT

شلیک پدافند، منشا صدای انفجار در تبریز

تاریخ انتشار: ۳۱ فروردین ۱۴۰۳ | کد خبر: ۴۰۱۵۳۶۷۴

به گزارش خبرگزاری صداوسیما؛ مرکز آذربایجان شرقی دقایقی قبل در پی شنیده شدن صدای انفجار در غرب تبریز و حوالی منطقه‌ای به نام وادی رحمت، طبق پیگیری‌ها مشخص شد پدافند هوایی تبریز در پی مشاهده شی مشکوک شلیک کرده است.
با این حال هیچ گونه انفجاری در تبریز رخ نداده است و هم اکنون نیز شهر در آرامش کامل به سر می‌برد.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

منبع: خبرگزاری صدا و سیما

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.iribnews.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرگزاری صدا و سیما» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۴۰۱۵۳۶۷۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

روز خلیج فارس با شهنواز 

از راست اسدالله، قبصه چی که جز لج و لجبازی با ما دیدبان‌ها بلد نبود، وقتی بالای دیدگاه بودیم و ازش درخواست شلیک روی دشمن می‌کردیم، می‌گفت: باز این فرعون‌ها صبحونه شون را تو بهترین هتل دنیا خوردند رفتن بالا فکر میکنن ما قبضه چی ها نوکر و بردشون هستیم و تو این گرما دست به سینه دستوراتشون، وقتی هم اولین شلیک کردی بعد فرمایشاتشون تازه شروع میشه حالا شلیک بعدی پنجاه تا بالا بیست به راست

دومی از راست پرویزه که به خاطر کفتراش تو جنگ مونده و هشت سال ماند و ماند و هشت بار مجروح شد یک‌بار شش گلوله تیربار، یک بارش سی‌وشش تا ترکش، یک‌بار دیگه چشم راستش و یک‌بار هم که

روی تخت بیمارستان جنگی با آن خونریزی شدید و قطع نشدنی رگ بین دو پا می‌گفت: دیگه به من نگید پرویز بگید پروین

و جراحش غش کرده بود از خنده

و بعد اون سمت چپی استاد شهنواز، آقا قاسم مسئول و پدر ما کوچولو بسیجی‌های مقر اسکله هشت که از همان روزهای اول جنگی با رفیقش حسین لدن (مادر همون بچه‌ها) وقتی فهمیدن بعثی‌ها، تو جاده خروجی شهر آبادان مینی‌بوس و اتوبوس و سواری مردم بی‌گناه را می‌گیرند و هرکس ریش داره را پیاده و به اسارت برده و یا اعدام صحرایی می‌کنند قسم خوردند تا آبادان از محاصره در نیاد ریششون رو نزنند و ریششان بلند شد و بلند شد و بلند شد تا آنکه شانسشون زد و محاصره شهر یک سال نشده شکسته شد وگرنه حالا حالاها هرسال رکورد جدیدتر ریششون تو کتاب رکوردهای گینس جابجا و قیافه هردویشون هم طوری ثبت می‌شد که تا حالا این‌قدر گمنام نمونند

ولی یک سال کمتری بعد، قاسم با برادر کوچک‌ترش رضا که هم‌سن من بود تو مرحله سوم عملیات خرمشهر با هم مجروح شدند و قاسم داغان و مجروح روز آزادی خرمشهر و وسط غریو شادی مردم تو خیابونا بود که ننه قاسم نتوست تحمل کنه و زد زیر گریه و خبر شهادت رضا را وسط شادی اون همه مردم به قاسمش داد

این عکس را امیر گرفت، که با هم مهمات‌های خمپاره اسدالله را می‌دزدیم و بعد به خودش می‌دادیم که برامون شلیک کنه

برای همایون شهنواز آشنایی با این بچه‌ها اون روز تو دهنه خلیج‌فارس طوری بود که انگار هم‌رزم‌های رییسعلی دلواری رو پیدا کرده

بهر حال برای من روز خلیج‌فارس با تمام جغرافیای داخل و بیرون این عکس

همگی از این‌جور آدم‌ها هستند و بس

۵۷۵۷

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید. کد خبر 1901792

دیگر خبرها

  • روز خلیج فارس با شهنواز
  • روز خلیج فارس با شهنواز 
  • معلمان منشا هر تحولی در جامعه هستند
  • نامه رهبر انقلاب به دانشجویان منشا تحولات عظیم اروپا و آمریکا شد
  • (ویدئو) لحظه انفجار وحشتناک چاه فاضلاب در تبریز
  • بلایی که انفجار مهیب چاه فاضلاب بر سر شهروندان تبریزی آورد | فیلم
  • شلیک ۴۰ موشک از جنوب لبنان به اسرائیل
  • انفجار چاه فاضلاب در تبریز با ۴ مصدوم
  • لحظه انفجار وحشتناک چاه فاضلاب در تبریز (فیلم)
  • استقلال می‌خواهد صدای کامیون‌ها را نشنود و راحت بخوابد!